لارستان

متن مرتبط با «تجربه» در سایت لارستان نوشته شده است

استخدام مشاور با تجربه جهت همکاری در املاک در شیراز

  • به یک نفر مشاور با تجربه جهت همکاری در املاک لارستان در شیراز واقع در شهرک پرواز نیازمندیم. داوطلبان واجد شرایط میتوانند با شماره تلفن زیر تماس برقرار کنند. ۰۹۱۷ tel: 09179937717 برای عضویت در کانال اخبار استخدام فارس در تلگرام کلیک کنید, ...ادامه مطلب

  • نسل ما طراحی را به عنوان یک مدیای مستقل پذیرفته است/ مواجهه با نسلی تجربه گر، رهاورد سفر به لار بود

  • انتشار در۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱:۰۸ ق.ظ سرویس:عناوین اصلی بدون دیدگاه 21 بازدید گفت و گوي اختصاصي آفتاب لارستان با «فرهاد گاوزن» طراح معاصر: نسل ما طراحی را به عنوان یک مدیای مستقل پذیرفته است/ مواجهه با نسلی تجربه گر، رهاورد سفر به لار بود فرزاد قناعت پور/ آفتاب لارستان: درگزارش وبسایت «هنرگردی» آمده است: «حضور این هنرمند ایرانی در یک گالری مشهور بین المللی [ گالری ساعتچی لندن]  که در ارائه و نمایش آثار هنری، کیفیت و استانداردی بالا در حد موزه دارد، توانسته است به جریان تبادل فرهنگی و ارتباط هنری ایران و اروپا کمک قابل توجهی کرده و راه را برای حضور بیش‌تر و قدرتمندتر دیگر هنرمندان ایرانی هموار سازد». این تنها بخشی از کیفیت حضور او در این روزهای طراحی معاصر ایران است. «فرهاد گاوزن» متولد ۱۳۵۳ در بابل است و  با مدرک کارشناسی ارشد نقاشی، یکی از مهم‌ترین طراحان معاصر ایرانی به شمار می‌آید. «برگزاری ۱۷ نمایشگاه انفرادی در شهرهای گوناگون، تاسیس خانه طراحی، چاپ سه کتاب که دربرگیرنده‌ی طراحی های وی است و شرکت در سخنرانی و سمینارهای متعدد همگی او را به یکی از فعال‌ترین هنرمندان طراح تبدیل کرده است». گاوزن چند روزی از «هفته طراحی» را در لار گذراند. ویژه برنامه ای به ابتکار انجمن هنرهای تجسمی لارستان. با او گفتگویی داشتم که در ادامه می خوانید. «… وزن ناله شانزده ساله است. آن‏قدر سنگین که مرا با خود می‏ کشد پایین…  مرگ، کتابِ جمعیت را ورق می‏زند و لابه‏ لای آن ناله‏ هایی می‏گذارد… در این لحظات، نگرانی پس گردنم را گاز می‏گیرد و دو زانو در گوشۀ اتاق می‏ نشاند… شانزده سال است که خودم را می‏ سپارم به وسط اتاق و زل می‏زنم به سقف. آن‏قدر سقف را بالا می‏برم که یک تکه ابر توی اتاقم شناور می‏ شود!»(۱) « فرهاد گاوزن » *** به عنوان اولین سوال می خواستم از وجوه تفارق و توافق طراحی و نقاشی برایمان بگویید؟ تعریفی که برای طراحی تا به حال مرسوم بوده است این است که طراحی به عنوان پیش زمینه ای برای نقاشی است یا انتقال سریع ایده بر روی کاغذ.  مثلا ًمی گفتند هنرمند وقتی چیزی به ذهنش رسید می تواند سریع از آن طرحی برداشته و آن ایده را یادداشت کند و بیشتر برای هنرمندان حکم یک یادداشت را داشت و یا می گفتند مادر همه ی هنرهاست ولی این نگاه مادرانه به طراحی در حکم همان برخورد ابتدایی و اولیه است. ما د, ...ادامه مطلب

  • اولین تجربه شاعرانگی دانش آموزان پایه هفتم شادروان قاسمی!

  • انتشار در۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۵:۴۵ ب.ظ سرویس:آفتاب, برگزیده ها بدون دیدگاه 6 بازدید اولین تجربه شاعرانگی دانش آموزان پایه هفتم شادروان قاسمی! ایوب محمودی: بچه ها شعر را دوست دارند. گرچه معمولا میانه ای با اشعار ثقیل شعرای کلاسیک ندارند اما اگر همان ها را هم بتوانند خوب بخوانند و خوب برایشان بخوانی؛ برایشان دلنشین می شود. بچه ها از حکایات و متون شیرین فارسی لذت می برند. کافیست عمق جان آن ها را بدانند و بفهمند. چه از «مرادی کرمانی» باشد چه از «عنصرالمعالی»! اما کافیست به همین عزیزان دل بگویی چند خط درباره امروزت، حال و هوای دیروزت، سفری که رفته بودی و… بنویس. اولین چیزی که می گویند و دبیر ادبیات می شنود این است: «آقا چه بنویسیم؟ هشت خط؟! زیاده آقا… بلد نیستیم». نوشتن و دست به قلم بردن اساسا برای بچه های امروز کاری صعب و دشوار است. خاصه اگر قرار باشد از خودشان چیزی خلق کنند. ولی همین ها بعضی وقت ها متن های می نویسند شگفت انگیز. دوست داری چندین بار بخوانی شان. لذت می بری. از اینکه می بینی در فرصت اندکی که در کلاس به او داده ای از ذهن کودکانه و بِکرشان چه ها که نتراویده! توفیق اجباری بود که در سال جدید دبیر ادبیات مدرسه «قاسمی» لار باشم. شاید به خاطر آنکه خود با ادبیات عجین و رفیق بودم برایم از همان ابتدا تجربه خوشایندی بود. یکی از کارهایی که اواخر این سال تحصیلی انجام دادم (از دوهفته پیش) این بود که بچه ها را ترغیب کردم به سرودن شعر! بله شعر! آن هم با همین بچه هایی که از نوشتن چند خط خاطره و توصیف و… می نالیدند! تجربه فوق العاده ای بود. گرچه کمی دیر بود و می توانستم شاهد خلق شعرهای زیباتری هم از بچه های کلاسم باشم اما… عالی بود! در طول سال بارها برایشان از شعر نو و کلاسیک گفته بودم. قافیه و ردیف و وزن را. و الان فرصتی بود که برای اولین بار شاعرانگی خود را تجربه کنند. واژه های پراکنده ای چون کلبه، آرام، کوچه، سبز، خنده، جنگل و دریا را روی تخته نوشتم و گفتم شروع کنید بچه ها… با همین ها شعر بگید! آقا ما شعر بگیم؟ مگه میشه؟! سخته آقا… بلد نیستیم… ما انشا هم به… اما فقط نیم ساعت زمان لازم بود تا این شعرهای زیبا از ذهن خلاق شان تراوش کند. اولین تجربه شاعرانگی چندتایشان را با هم می خوانیم: *** کلبه ی دل تنگ و آرام در کوچه ای سبز و زیبا بود همه خنده رو از آن کوچه می گذشتن, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها