ماه رفتي و آه برگشتي/ دو شعر از «خليل روئينا» درباره شهداي گمنام

ساخت وبلاگ
انتشار در۲۶ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۰۹ ق.ظ سرویس:برگزیده ها بدون دیدگاه 16 بازدید

ffماه رفتي و آه برگشتي/ دو شعر از «خليل روئينا» درباره شهداي گمنام

آفتاب لارستان: «خليل روئينا» شاعر شناخته شده لاري و دبير انجمن شعر آفتاب اين شهر به تازگي و همزمان با ورود كاروان شهداي گمنام به لارستان يك رباعي و يك غزل سروده است كه در ادامه مي خوانيد:

***

مداد قرمز

ترسیم کننده ی قشنگی هایم
ای نعمت روز دست تنگی هایم
یکرنگ فقط مداد قرمز با توست
از بین همه مداد رنگی هایم

***

ماه رفتي و آه برگشتي

پا به پایت دویدم اما من، اسب چوبی و تو کَهَر بودی
در غروبی که رو به پایان بود، مثل خورشید باختر بودی

ماه می بست بند پوتینت، کرد آماده اسبت و زینت
با دو بال به رنگ خوشبختی، آسمان را تو رهگذر بودی

گوی سبقت گرفتی از باران، آمدی از نگاه من پایین
چکه کردی تمام اندوهم، مثل آهی که شعله ور بودی

در رگت خون رستم دستان، قلب ایرانی ات پر از سلمان
روز تلفیق جرأت و ایمان، راهی مرز پر خطر بودی

روز روبوسی تو و کارون، کل کشیدند لیلی و مجنون
با لباسی به رنگ دامادی، عازم آخرین سفر بودی

تلخ و شیرینی تو یکجا بود، گریه و خنده ی تو پیدا بود
در دل دشت دشت خونین ات، ساقه ی سبز نیشکر بودی

بیستون را تو با ستون کردی، قصر خسرو تو واژگون کردی
مات و مبهوت تو نظامی شد، تیشه نه بلکه با تبر بودی

دست شیرین گرفتی و رفتی، مُهر تحسین گرفتی و رفتی
شب به دامان یار خوابیدی، یار گمگشته ی سحر بودی

گوشه ای از وصیت ات خواندم، ایستادن برادر مرگ است
ماه رفتی و آه برگشتی، روی دوشم چه مختصر بودی


- - , .

لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی lari بازدید : 191 تاريخ : شنبه 26 دی 1394 ساعت: 14:34