از «باغ رضوان» اصفهان تا «دارالرحمه» لار

ساخت وبلاگ
انتشار در۲۶ تیر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۱ ق.ظ سرویس:مطلب شما بدون دیدگاه 4 بازدید

از «باغ رضوان» اصفهان تا «دارالرحمه» لار

Alaviyyehسيما علويه: اینکه چرا برخلاف میل باطنی ام از دنیای زندگان به دنیای مردگان پانهادم و به سراغ آنان می روم را نمیدانم! شاید بخاطر پروژه است که خواهرم یکماه برای طراحی با آن درگیر است، طراحی مقبره در دارالرحمه جدید لار که هر روز کارشناس شهرداری یک نظر و ایده ای می دهد و خیرین محترم نظری متفاوت و این وسط طراح می ماند کدام را باید در نظر بگیرد، بعد از یک ماه پایین و بالا کردن حاکمیت شهرداری به عنوان بلدیه شهر بر مسند حکمرانی می نشیند و می تازد بر هرآنچه خیر و داغدار… که چاره ای جز اطاعت فرامین قانون ندارند تا بتوانند دمی درکنار مردگان و جگرگوشه هایشان که به خاک سپرده اند اندکی بیاسایند و مادر داغدیده ای با گوشه چادرش اشکهای چشمش را بزداید وآهی جانسوز سردهد جانسوزتر از آفتاب تابستان که خودنمایی می کند.

سال ۷۸ اولین بار واژه «باغ رضوان» را در اصفهان شنیدم، دوستم گفت شما هم با ما باغ رضوان می آیید؟ گفتم باغ رضوان کجاست؟ گفت: جایی که عزیزانمان را دفن می کنیم، مگر شما چه می گویید؟ با خنده گفتم «کوریچو»!، باشد برویم هم فال هست و هم تماشا.

خلاصه رفتیم باغ رضوان که شامل محوطه ای وسیع در خارج از شهر با درختان تناور، خیابان بندی و قطعه بندی، در ابتدای ورودی گلفروشی با گلهای طبیعی زیبا خودنمایی می کرد، دیدم هر قطعه ای از قبور منظم حتی سنگ قبر یکنواخت و یک رنگ بود. گفتم شما مرده هایتان را گم نمی کنید؟ اینجا که شبیه هم است؟ گفت: نه، هرقطعه ای تابلو دارد و شماره گذاری شده و در ردیف وپلاک مورد نظر، مثلا قطعه ۴ ردیف۶ قبر۷۸، این را برای همیشه به یادمی سپاریم، گوشه ای از آن تاب و سرسره و برای بازی کودکان، والحق که نام باغ رضوان برازنده اش بود. سرسبزی و درختان و فضای سبز آن چشمگیر بود.

نوع تدفین در اقوام و مذاهب مختلف متفاوت است، هرنوع تدفین بسته به اعتقاد مذهبی از دوران باستان تاکنون تغییر یافته است که امری بدیهی است. از  تابوت های سنگی و استودان های هخامنشی تا گوردخمه های اشکانی و… و پس از اسلام بدلیل تغییر نگاه و نگرش مذهبی نوع تدفین درایران دستخوش تغییراتی شده است. الهاکم التکاثر، حتی زورتم المقابر، کلا سوف تعلمون، افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته است و از خدا غافل نموده است، تا آنجا که به دیدار قبرها رفتید و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید.

اخیرا حوادث و بیماری های لاعلاج و انواع تصادف و… چنان دامنگیر شده است که عمر انسان از ۹۰سالگی به حدود ۲۰تا ۳۰در اثر تصادف و یا ۴۵ سالگی در اثر سکته کاهش یافته است. اینکه زندگی کردن را فراموش کرده ایم و به جای صله رحم و دیدار خویشاوندان و دوستان و دریک کلام رسیدن به حال و روز زندگان به دنیای مردگان پناه می بریم که آن نیز اثرات سوء خودرا دارد ، گاهی برای نهیب و یادآوری خود به قول سهراب زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ.

یادمرگ لازم و ضروری است، اینکه ما مسافریم، لیکن در اعیاد وجشن ها و تمام لحظاتی که می شود کنار خانواده و دوستان شاد بود و زندگی کرد، به دنیای مردگان و قبرستان رفتن چندان مورد پسند حتی اسلام نیز نمی باشد چنانکه دراسلام رفتن به قبرستان در شب مکروه شمرده شده است.

اجداد نخستین ما که در یکجانشینی اولیه و روستاهای نخستین مردگان خود را کنار اجاق خانه دفن می کردند و آنقدر به حیات پس از مرگ اعتقاد داشتند که مرده خود را زنده می پنداشتند و آن را درخانه خود خود درکنار اجاق دفن می کردند. در شهرنشیني های نخستین که قبرستانهای اولیه شکل گرفت و چغازنبیل، هفت تپه و مقبره های دسته جمعی که قبوری با ۱۲یا ۱۳نفر تدفین دیده می شوند تا به امروز که در قبرستانهای اهل سنت اثری از نام و نشان نیست، قبرستان قدیمی کرمستج چنان تو را به بهت و سکوت فرا می خواند با حجم وسیعی از قبور خاکی و ساده که تنها دو سنگ کوتاهی به صورت عمودی در بالا و پایین قبر نشان دهنده گورهایی است بی نام و نشان. در اینجا فقیر و غنی یکسان است، قبرها رنگ و لعاب ندارند، اسم و رسمی نیست، نگران پا گذاشتن برآیه های سنگ قبرها نیستی و تنها ندای ارجعی است که در سکوت و سادگی قبرستان به گوش دل می رسد. ارجعی الی ربک راضیه المرضیه،کاش ما نیز اینگونه می کردیم.

در شهر قدیم به فراخور مکان و زمان قبرستانهای محله ای شکل گرفته است. قبرستان ملانومی، کوریچان، کهویه که انواع سنگ قبرهای کشویی و انواع خطوط نیز خودنمایی می کند تا اینکه این بشر مدرن امروزی به این فکر افتاد که بایستی قبرستان از محل شهری و کسب و کار و سکونت جدا شود و در اراضی کنونی پس از کلی حرف وحدیث مشخص کردند.

بنده دوبار به این دارالرحمه جدید رفته ام یکبار در افتتاح قبرستان و تدفین مرحوم نخبه الفقهایی و بار دوم سالگرد این مرد شریف که حتی مُرده ایشان هم مایه خیر و برکت در لارستان شد و سبب افتتاح قبرستان جدید الاحداث گردید.

اکنون گویی به یمن و برکت کندن قبرهای آماده که گویی دویست قبر توسط شهرداری فراهم و آماده شده است به تبع آن جوانان و عزیزان سریع تر به کام مرگ می روند تا قبرها خالی نماند، به خود می گویم چرا مسئولین شهرستان بجایش ۲۰۰ آپارتمان نوساز آماده نمی کنند که به صورت قسطی و پیش فروش و قیمت مناسب برای جوانان فراهم کنند تا به یمن آپارتمانهای خالی ازدواجهای مبارک و میمون سر بگیرد و جوانان سر وسامان پیدا کنند؟

پای درد دل پدری داغدار نشستم که می گفت من جوانم از دست داده ام برای خیرات و مبرات او صندلی در دارالرحمه برای نشستن مردم گذاشته ام ولی از مردم پول می گیرند! چه کسی پاسخگوست؟ دارالرحمه جدیدی که با یک باران سیل آسا  تبدیل به استخر می شود که در کل قبرها آب می افتد نشان می دهد که مکان یابی آن از ابتدا درست نبوده است.

پس همیشه مسئولین امر به صرف شورا و شهردار و رئیس بودن درست کارشناسی نکرده اند، وزش باد غربی، شرقی نیز مشكل دیگری است،  با این روند تصاعدی مرگ و میر احتمالا طی سال های آتی این قبرستان پاسخگوی شهر نخواهد بود و باید به فکر تراشیدن کوه و کانال کشی مسیرآب و… هزاران هزینه دیگرکرد.

بالا بردن قیمت تصاعدی قبرها که موجب ناراحتی مردم است و هیچ کس به خودش حتی زحمت پاسخگویی در سایت ها را نمی دهد که چرا از ۱۵۰ به ۴۰۰ هزار تومان افزایش یافت؟! شاید زمین قبرستان هم بشود درآینده نزدیک خرید و فروش و تغییر کاربری داد. هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد و اکنون به درخواست خیرین شهر زیر نظر هیات امنای دارالرحمه محترم و شهردای محترم قرار است مقبره و بارگاهی برای جوان ناکام خود بسازند که به دستور شهرداری محترم طراح بایستی فضای دیوار مانندی با کاشی و پنجره طراحی کند که حد فاصل ردیف قبور ساخته شود، لیکن بدون سقف. سوال اینجاست درگرمای ۵۰ درجه لارستان و دل داغدیده بازماندگان عدم مجوز سقف دار کردن محوطه بالای قبور به منظور خنک تر شدن محل چه اشکال و ایرادی دارد؟ اگر هدف از مقبره تامین آسایش و راحتی و خنکی هواست عقل حکم می کند مسقف باشد در غیر اینصورت چه نیازی به ساخت و ساز دیوارهای مرتفع دکوری است که هیچ کاربردی ندارد؟ بجای آن درخت و فضای سبز ایجاد شود که آنهم به یمن کمبود جا حتی امکان باغچه هایی با سبزه و گل و گیاه با ریشه کوتاه مقدور نمی باشد. چیزی که خلاف آنرا در اصفهان دیدم. هرچند که باز معتقدم بایستی به دنیای زندگان رسید و صله رحم را به جا آورد و برای مردگان فرستادن فاتحه و خیرات از هر مکان و زمانی امکانپذیر است، لیکن وقتی اکثر مردم جامعه را به سمت قبرستانها هدایت می کنیم و انواع برنامه های شبانه را در قبرستانها تدارک می بینیم حداقل به فکر آسایش و رفاه وسرپناهی در برابر باران و گرما برای عزیزان باشیم که هزینه های ساخت و ساز آن توسط خود بازماندگان پرداخت و تامین می شود.

بیا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه زیکدیگر نمانیم


- - , .
.

لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی lari بازدید : 218 تاريخ : شنبه 26 تير 1395 ساعت: 13:12