شور و شعر به شبهاي آفتابي بازگشته است

ساخت وبلاگ
انتشار در۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۴:۱۹ ق.ظ سرویس:آفتاب, برگزیده ها بدون دیدگاه 3 بازدید

گزارش اين هفته انجمن شعر آفتاب لار

شور و شعر به شبهاي آفتابي بازگشته است

frrمنيره جهان بين: به رسم سالها همدلی در چهارشنبه ای دیگر دور هم جمع شده ایم در منزلگاه دیرینه مان… دوستان به رسم و سیاق همیشه دایره وار گرد هم نشسته تا «غزل مفتوحی» با بیان کودکانه اش شعر «معلم» پدر را زیبنده مجلس امشب کند.

شعر متمايز نماي شاعر خوزستاني

این هفته فرهنگسرای مرتضوی علاوه بر یاران همیشگی میزبان دوستان جدیدی است که از راه دور همراه بوده است با آفتابی ها. «سیف الله جوع عطا» اهل خوزستان و ساكن بندرعباس میهمان امشب انجمن آفتاب است.

«جوع عطا» با بیانی گرم و آرام ما را فرا می خواند به شعری «متمایز نما»!… البته این نقدی است که «حمید منشی» از شعر میهمان این هفته دارد و در ادامه می گوید: این شعر تنها ظاهری متمایز دارد در صورتی که اصلا چنین نیست.

«فرزاد قناعت پور» مدیر جلسه، «دستمایه ی خوب همراه با پرداخت بهتر» را در این شعر به شاعر پیشنهاد می کند.

در ادامه جلسه «منیره جهان بین» شعری از «شهراد میدری» قرائت می کند و «خلیل روئینا» اشعار میدری را به لحاظ تصویر سازی قوی می داند که تماما قوافي درونی هم دارند و این یکی از محاسن شعر میدری است. او ادامه می دهد: شعری که می توان در ابیات زیاد ادامه داد نمی تواند یک شعر قوی باشد چرا که شعر خوب باید انتها داشته باشد. حمید منشی ضمن صحه گذاشتن بر صحبت های روئینا ادامه می دهد: ابيات اين شعر ارتباط طولی مناسبی با هم ندارند و هر بيت ساز خودش را مي زند.

qwwq

ايجاد كارگروه مبارزه با قرائت شعر توسط جعفر روئينا!

سپس با پيشنهاد «صادق اخضري» مبني بر انجام «ويدئو كنفرانس» با شعراي كشوري در انجمن، فضای جلسه براي دقايقي به سمت دنیای الکترونیک و ویدئو کنفرانس رفت که با تذکر مدیر جلسه و همچنین ورود «حاجی جعفر روئینا» پیر فرزانه شبهای آفتاب، جلسه رنگ و بویی تازه می گیرد.

حاجی جعفر، شعری در وصف معلم می خواند و از سوي حاضران تشويق مي شود. اما چیزی که قرار است امشب را تبديل به یک اتفاق جالب کند قرائت شعری است به نام «گامی به جای گام او» توسط «مريم جدلی» که بنا به عادت دیرینه او نه از حافظ است نه از سعدی. دکلمه این شعر زیبا که به پایان می رسد در مقابل ذهن پرسشگر اعضا، خانم جدلی اعلام می کند که شعر از حاجی جعفر روئینا بوده و این بار درودها و احسنت ها که از گوشه کنار نثار ایشان می شود و مدیر جلسه که با اشتیاق کم نظیری اعلام می کند: با اين وصف بايد یک کارگروه مبارزه با قرائت شعر توسط حاجی جعفر تشکیل دهیم!!

شعر مهندسي شده شاعر جوان مهمان

امشب انصافا جلسه فاخری است؛ ميهمانان متعددی که در جلسه حضور دارند و با اشعار زیبایشان حال و هوای تازه ای را برای آفتابی ها رقم زده اند.«رضا  باقرنژاد» میهمان جوان این هفته شعرش را می خواند و باتوجه به رسم جلسات آفتاب که شعر اول هر ميهماني را نقد نمی كنند تنها قناعت پور با گفتن این مطلب که شعر شما ایده ها و دست مایه های خوبی دارد و در حوزه مورد علاقه تان مطالعه تان را بیشتر کنید تریبون را به صادق اخضری می سپارد که در این بین حمید منشی که ظاهرا خیلی از این شعر خوشش آمده یادش می آید که باید اضافه کند: این دوستِ جوان ذهن مدرنی دارد که توانسته با واژه هاي زمین و زمان بازی مناسبي کند و باتوجه به استعدادی که دارد یک شعر مهندسی و حساب شده سروده است. اين حرف مورد تاييد خليل روئينا نيز واقع مي شود و مي گويد: در اين شعر خودآگاه يا ناخودآگاه از یک مراعت النظیر استفاده است.

«صادق اخضری» با اشعار سراسر احساس و رباعی های دلنشینش

شاید تعریف مناسبت تری به ذهنم نمی رسد و این هفته  اخضری با رباعی قرمز و آبیش بحث هیجان انگیزی را به یکباره به راه می اندازد و با اعلام این که «رباعی ها در حال حاضر مدام در حال تکرار شدن هستند و شاید رباعی به یک تنفس نیاز دارد» ما را آماده می کند تا یک شعر سه گانی آن هم از نوع لاری از «عبدالرضا مفتوحی» بشنويم که ظاهرا به تحریک حمید منشی این بار به نفرین های لاری نيز در شعري ديگر پرداخته و در زیبایی این شعر همین قدر بگویم که: «سیاه مارُت بزن در بند جونت»!

«عبدالعلی اخضری» كه تازه به جمع ما پیوسته آرام و متواضع می نشیند و به زبان حال از وصف رئیس سابق اداره ثبت و از زبان حال «بابونه» و… می خواند. این در حالی است که اوج شعر خوانیش وصف حال کارگری در خلیج است که رنجش را به زیبایی به تصویر کشیده و بی گمان و به قول عبدالرضا مفتوحی «عبدالعلی، شاعر لحظه هاست…»

در تشابه مطالبات معلمان و جنبش زنان!

«سالها درس تکامل به صدف آموختیم» قطعه ای زیبا از خلیل روئینا بود که بعضی از دوستان انجمن از آن به عنوان شعر اعتراضی در جهت مطالبه دردهای معلم یاد کردند… دست افکار ما را می گیرد تا به آن جا که به توصیه صادق اخضری روئینای آفتاب لارستان «تکه های شرافتم خسته است…» را زمزمه می کند.

اين شعر خليل روئينا البته باعث شد براي دقايقي بحثي بين آقاي منشي و خانم اقبال صورت بگيرد. منشي مدعي است فرهنگيان كشور مطالبات خود را صرفا به معيشت و غم نان محدود كرده اند و غير از اين تاكنون صداي ديگري از معلمان نشنيده ايم! وي پا را از اين هم فراتر مي گذارد و «مطالبات معلمان» را به «جنبش زنان» كشور شبيه مي داند كه فقط درحال غر زدند هستند و اصولا هيچ مطالبه سيستماتيك و مشخصي هم ندارند!

…درمیان موج تحسین های دوستان و بازخوانی شعري ديگر توسط غزلِ کوچک انجمن آفتاب، همراهان مهربان اين شب از هم جدا شدند.


لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی lari بازدید : 251 تاريخ : يکشنبه 19 ارديبهشت 1395 ساعت: 7:11