بررسي کارکرد «رأی مردم» در اندیشه سیاسی شیعه و سنی

ساخت وبلاگ
انتشار در۲۲ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۱:۲۵ ق.ظ سرویس:مطلب شما بدون دیدگاه 43 بازدید

بررسي کارکرد «رأی مردم» در اندیشه سیاسی شیعه و سنی

Karamiغلام كرمي اردي*: درفقه سیاسی شیعه لازمه ی تشکیل حکومت دو مولفه ی مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی است.

البته نه مشروعیت صرف موجت تشکیل حکومت می گردد و نه مقبولیت تنها به تشکیل حکومت موجه می انجامد که این دو باید توأمان باشند. پس در این نوع نگاه حکومت زور و قدرت و غلبه و استیلا و تغلّب جایگاهی ندارد یعنی نه تنها حکومت اجباری پذیرفتنی نیست که دین اجباری هم غیر قابل پذیرش است. ۹۹یونس / ۲۵۵بقره

رسول خدا(ص): ای پس ابیطالب زمامداری امت من در حقیقت از آن توست پس اگر مردم به رغبت و رضا تو را به ولایت خویش برگزیدند و با خشنودی به گرد تو آمدند ولایت آنان را بپذیر و اگر در خلافت تو اختلاف کردند آنان را به آنچه در آن هستند واگذار.[۱]

برخلاف اندیشه ی سیاسی اهل سنت که در آن هدف اساسی فعالیت های سیاسی امنیت است و آرمان عدالت تحت الشعاع آن و از این رو است که در این مذهب پیروی و اطاعت از حاکم جائر (ستمگر) نیز تجویز شده است و حتی یکی از راههای انتخاب خلیفه قهر و غلبه است و آن بدین معناست که خلیفه ی فاقد شرایط و واجد قدرت در موارد اضطراری و برای جلوگیری از تفرقه ی فزون تر مسلمین نیز لازم الاطاعه است.

شواهد فراوانی در تأیید این نگاه در بین استوانه های اهل سنت وجود دارد که بخاطر پرهیز از اطاله کلام تنها به نظر محمدبن ادریس شافعی یکی ازائمه ی اریعه ی اهل سنت اکتفاء می کنیم آنجا که می گوید: «کل قرشیّ غلب علی الخلافة بالسیف واجتمع علیه الناس فهو خلیفة». هر فرد قرشی که بتواند با نیروی شمشیر به خلافت دست یابد و مردم به گرد او جمع شوند اوخلیفه است [۲].

این نوعی نگاه حداقلی در نبود شیوه ی مؤثر در حکومت داری تلقی گردیده که البته با آموزه های قرآن و مشی ختمی مرتبت (ص) درتعارض آشکار و بواقع این ظاهر کار است و در اصل راهی برای سوء استفاده ی مستکبرین تاریخ که رد پای آن بوضوح در اندیشه های اندیشمندان اهل سنت امثال ابن فراء، ماوردی، غزالی و در قرون بعد ابن تیمیه، ابن جوزی، روزبهان خنجی و ابن خلدون در نظریه عصبیت بعنوان منابع مشروعیت قدرت تئوریزه شده.

اما در اندیشه های سیاسی شیعیان هدف اساسی فعالیت های سیاسی تأمین عدالت است و عدالت بعنوان یک استراتژی مطرح است و با هیچ چیز دیگر قابل معاوضه نیست و امنیت و نظم در پرتو حکومت عادله محقق می شود و عدالت محور است و حکومت بدون رضایت مردم طاغوت و باطل است.

البته فقهای این مدهب در این خصوص با هم نه دراصل موضوع که در نحوه ی ورود و تأثیر نظر مردم اختلاف دارند؛ گروهی آنرا باعث مشروعیت و گروهی باعث مقبولیت می دانند و از منظر هر دو گروه بدون لحاظ نظر مردم امکان تشکیل حکومت نیست.

در اهل سنت به لحاظ نظری مشروعیت خلیفه درگرو مقبولیت او از سوی مردم است درحالی که در تشیع بهترین نظام در مرکز توجه است و مشروعیت امام درگرو مقبولیت و پذیرش مردمان نیست و ولایت الهی در تدبیر امور اجتماعی و مدیریت جامعه مستقیما و بلاواسطه به پیامبر(ص) تفویض شده و پس از ایشان امامان معصوم (ع) به ولایت سیاسی برامت منصوب شده اند و در عصر غیبت امام معصوم(ع) فقیهان عادل از سوی امام عهده دار اداره ی جامعه اند.

درنتیجه رأی، خواست و رضایت مردم تنها در مقبولیت یک نظام حاکم تأثیرگذاراست وتأثیری در مشروعیت آن ندارد. البته اگر مسلمین با چنین حکومتی همراهی و باحمایت خویش از آن پشتیبانی نکنند هرگز پایه های ولایت سیاسی الهی مستحکم نمی گردد. شاید علاوه برتحریس وحدت یکی از عواملی که باعث شد علی(ع) ۲۵سال سکوت کند و در حاشیه بماند همین موضوع باشد. ایشان درطول این مدت آنقدر صبرکرد تا رعیت به بلوغ لازم دست یابند و به سوی او روی آورند و سرانجام چنان به سوی او هجوم آوردند که به فرموده خودشان: نزدیک بود حسنین (ع) زیردست و پای مردم له شوند.

فقه اهلبیت برای اداره ی امور مسلمین در دوران غیبت هم از نظر مردم غافل نشده و برای این زمان هم برنامه ی ویژه ای ارايه داده برای این دوره نصب ثابتی صورت نگرفته اما در عوض یک سری مشخصات و شرایط برای جانشین معصوم در دوران غیبت معین شده که با تطبیق با مصداق، نصب به سرانجام می رسد. به جای شخص شرایط را مشخص کرده تا در هرکس جمع شد آن شخص جامع الشرایط حاکم باشد البته باز هم انتخاب با مردم است حتی در حدیث مقبوله ی عمربن حنظله امام صادق(ع) [۳]: «ببینید کدام یک در شناخت حلال و حرام و حدیث ما فقیه تر است به او رجوع کنید .»

حضرت امام صادق(ع) ملاک را معین ولی انتخاب را به مردم واگذار کرده؛ این مشی نشان می دهد که در سیاست همه ی عقلاء عالم بویژه مسلمین بالاخص شیعیان جایگاه نظر مردم گسترده است و با تظریه استیلاء و غلبه دراهل سنت درتقابل وتعارض است.

نظرامام خمینی(ره):

امام (ره) که به اندیشه سیاسی فقه تشیع درعصرحاضر جامه ی عمل پوشاند و با ایستادگی در برابر حکومت اجبار و زور سلطنت پهلوی آنرا برانداخت درتبیین دیدگاه خود بارها می فرمود: «ما تابع رآی ملت هستیم هرطوری رآی داد ما هم از آن تبعیت می کنیم» [۴] در این اظهار نظر ایشان ضمن رد نظریه ی استیلاء مشروعیت حکومت را طبق مکانیسمی که سابقا به آن اشاره شد را مبتنی بر رأی مردم دانسته و به تأثیر اراده ی مردم و رجحان رأی اکثریت براقلیت دراصل تفویض قدرت اذعان نموده و حکومتی که از این مکانیسم بهره نگیرد را فاقد مشروعیت می دانند و رایج ترین سازوکار تصمیم گیری در این گونه نظام های حکومتی رأی اکثریت دانسته و از مشی اجتهادی ایشان در اثبات مشروعیت سازوکار رأی اکثریت و مجلس شورا را تصمیم گیر و قانون گذار معرفی نموده اند. امام(ره) با طرح نظریه جمهوری اسلامی به روش اجتهادی با گذار از سلطنت پهلوی و سلطنت مشروطه در رد سلطنت می گوید: «من مخالف اصل سلطنت و رژیم شاهنشاهی ایران هستم به دلیل اینکه اساسا سلطنت، نوع حکومتی است که متکی به آراء ملت نیست»[۵]

و باز در ادامه در توضیح تفاوت نظام سلطنتی و جمهوری اسلامی می گوید:

«فرق مابین جمهوری اسلامی و شاهنشاهی این است که جمهوری اسلامی از مردم است و جمهوری اسلامی رهین همین مردم عادی کشوراست»[۶]

ایشان علاوه بر بیان جایگاه رفیع کارکرد رأی ملت وظیفه ی نهادسازی را هم به آنها منتسب دانسته و گفته اند: «اینجا آراء ملت است که حکومت می کند، اینجا ملت است که حکومت را در دست دارد این ارگانها را ملت تعیین کرده است وتخلف از حکم ملت برای هیچیک از ما جایز نیست و امکان ندارد.»[۷]

تکیه برآراء مردم مهمترین دست آورد نظام مردم سالار ماست و در آن باور بر آن است که جوهر حضور مردم تکیه ی قدرت برمردم است. دراین نظام بنیانگذار آن بر حق تعیین سرنوشت ملت و تعیین نهادهای حکومتی تأکید دارد اما به این نکته نیز توجه دارد که این مردم سالاری با نوع غربی اش متفاوت است و تفاوت آن را نیز گوشزد می کند و می گوید: «ممکن است دموکراسی مطلوب ما با دموکراسی غرب مشابه باشد اما آن دموکراسی که ما می خواهیم بوجود آوریم درغرب وجود ندارد. دموکراسی اسلام کامل تر ازدموکراسی غرب است.»[۸]

رهبر انقلاب نیز با تأکید براصالت و اسلامی بودن نگرش امام (ره) دراین باره چنین گفته اند: افرادی گمان نکنند که امام بزرگوار ما انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آنرا قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی، نه. اگر انتخابات و مردم سالاری و تکیه بر آراء مردم، جزء دین نمی بود و از شریعت اسلامی استفاده نمی شد امام هیچ تقیدی نداشت. آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می کرد. این جزء دین است»[۹].

از آنجا که رهبری داعیانه رهبر انقلاب ادامه ی بی کم و کاست راه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی بوده در تمام ادوار مختلف شاهد حمایتهای ایشان از انتخاب مردم مطابق نظرامام (ره) برغم موانع ومواضع ناصواب برخی استوار ایستاده و مانع انحراف نظام وزاویه گرفتن از جمهوریت و اسلامیت گردیده زیرا عدم صیانت از نتایج آراء و بی اعتنائی به آن خروج نظام از دائره ی عدالت و ساقط شدن آن از مشروعیت است و اسم کار کسی که در برابر رأی مردم سینه سپر می کند فتنه و فتنه گری است و به نظر ایشان انتخابات علم جمهوری اسلامی است و مهم است و بارزترین نشان مردم سالاری دینی است از این رو فرموده اند:

«ابطال انتخابات تودهنی به مردم است و بنده به هیچ عنوان از حقوق مردم کوتاه نخواهم آمد. درهمین انتخابات سال ۷۶ وقتی جناب آقای خاتمی رأی آوردند خیلی ها اعتراض داشتند و بدنبال ابطال انتخابات بودند. گروهی از بزرگانی که شما هم می شناسید، پیش بنده آمدند وتقاضای ابطال انتخابات کردند و مدام هم اصرار می کردند. بنده آن زمان آن چنان تشری به آنها زدم که دیگر از آن زمان تاکنون دل شان با بنده صاف نشده.» [۱۰]

*غلام کرمی اردی کارشناس ارشد علوم تحقیقات تهران/ فروردین ۹۵

——————

[۱] –  سید بن طاووس ، کشف المحجه ، ص ۱۸۰

[۲] – ابو هریره ، بی تا :۸۴

[۳] –  http://porseman.org/qvservice.aspx?logo=images/right.ipg&id=120750

[۴] – روح الله خمینی ، مجموعه ۲۲جلدی صحیفه ص۳۴، مؤسسه تنظیم ونشر آثارامام

[۵] – همان ، جلد ۵ ، ص ۱۷۳

[۶] – همان ج۱۸، ص۱۸۰

[۷] – همان ، ج ۱۴، ص ۱۶۵

[۸] – روح الله خمینی، صحیفه نور، ج۲،ص۲۱۶

[۹] – علی خامنه ای ، متن سخنرنی در سالگرد ارتحال امام در حرم امام (ره)

[۱۰]-http//www.mashreghnews.ir/NSite/FULLStory/News/?(Id=20824


لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی lari بازدید : 232 تاريخ : يکشنبه 22 فروردين 1395 ساعت: 5:49