انتشار در۲۸ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۶:۲۸ ق.ظ
سرویس:
آفتاب,
یادداشت بدون دیدگاه
60 بازدید
شعرِ سپیدِ لاری یک ضرورت است
حسین طاهری: خیزش نیمایوشیج دیگر دارد صد ساله می شود، ادبیات نسل چندمش را هم به سرانجام رسانده، تحولات شعری هر روز گسترده تر میشود، شعر دیگر آنقدر به زبان محاوره نزدیک شده که خیل کتاب سازها از کتاب بازها، و میل کتابفروشها از کتابخرها پیشی گرفتهاست، کافی است بروید غرفه ای از نمایشگاه کتاب و یک نام خیالی را درخواست کنید، فی الفور کتاب شعر ایشان تقدیمتان می گردد! با آنکه زبان شعر اینگونه عمومی شده (و البته که آفت و سم است) اما جای تعجب است که هنوز سپیدسرایی در میان گویشها و زبانهای غیرفارسی کمتر مورد استقبال قرار میگیرد و بیش از همه ادبیات لارستانی از موهبت رهایی و بی قیدی محروم ماندهاست.
خوب به خاطر دارم پنج یا شش سال پیش، در جلسهای از جلسات شعر آفتاب یکی از دوستان شاعرمان می گفت: لاری سرایی در فرم سپید به طرز خنده داری بی معنی است! ایشان معتقد بود سپیدلاری در نطفه محکوم به شکست است. اما من عقیده ای جز این دارم و فکر می کنم با آنکه این مسأله در بدو امر، عجیب و شگفت به نظر می رسد؛ اما تا به محک تجربه نیامده نمیتوان آن را مورد تشکیک و تردید قرار دارد.
من معتقدم زبان ما، ظرفیت خیلی زیبایی در سپید سرایی دارد؛ اما این را هم اضافه می کنم که توفیقش کار هر کسی نیست. زبان لارستانی و به طرزی بسیار ویژه گویش لار، با زیر و بم آواهایش از نوعی نرمش و افت و خیز ذاتی برخوردار است که شعر رها را آهنگین تر می کند. من فکر میکنم همچنان که شعر لاری به اشکال زیبایی پاسدار زبان، فرهنگ و ارزشهای کلاسیک ما بوده، لازم است در برابر تفکر مدرن و مظاهر نوین نیز گوهر زبانی خودش را ارائه کند. البته طبیعتاً وقتی سخن از انواع جدید ادبی است محتوا و عناصر هم باید جدید باشد، محتوای تغزلی با بن مایه های فولکلور که عقبۀ کشداری از نوستالژی سنتی با خود به دنبال دارد دیگر نمی تواند در قالبهای نوین عرضه شود، حرف من این نیست که قالب کلاسیک آردش را بیخته و الکش را آویخته، و دیگر حرفی برای زدن ندارد، روشن است که بخش زیادی از استقبال عمومی و ملاحت شعر کلاسیک لاری به خاطر تلفیق عروض و نوستالژی است، نوستالژی زبان، آدمهای گذشته و درگذشته، محله های قدیمی و چیزهایی که دیگر نیستند. حرف من این است که لار و زبان لار منحصر به گذشته نیست، حرفهای یک انسان مدرن نیز می تواند هم در زبان لاری عرضه شود و هم فولکلور باشد، به نظر من یک شاعر آگاه از موقعیت ادبیات روز ایران و هوشیار نسبت به زبان لاری خیلی زیبا می تواند سپید بسراید.
احتمالاً از شاعران ما هستند کسانی که سعی کرده اند شعر سپید لاری بگویند، بحثم دربارۀ تجربۀ این مسأله نیست، دربارۀ تجربۀ موفق و ضرورت گسترش این تجربه است. ما در زبانمان بخش ادبی و غیر ادبی نداریم، آنچه در شعر داریم همان است که در محاوره داریم؛ اینجاست که لازم است شاعر باید برای خودش مرزی ادبی تعیین کند، لازم است نحو و ساختاری فرمالیستی برای شعر ایجاد کند که مستقل از محاورۀ عمومی و متفاوت با ساختار دستوری زبان فارسی عمل کند. از آفتهای برخی شاعران ما-با آنکه سروده های موفقی دارند-مشکلات متعدد ساختاری است، در بسیاری موارد آنها فارسی میاندیشند و لارستانی (با گویش های مختلف) مینویسند، و یا آنقدر شعر فارسی خوانده اند که نمی توانند در شعرشان یک لاری اصیل-از لحاظ دستور و نحو زبانی- باشند.
در بین کتابهای ادبی که هر ساله از زبانهای مختلف دنیا به فارسی برگردانده می شود بسیاری به چاپ های چندم و چندم می رسند، اکنون کمتر ادبخوانی است که از ادبیات اوکراین، مکزیک و حتی برمه چیزی نخوانده باشد! اما چرا نباید از زبانها و گویشهای محلی ایران کتابی به موفقیت در ترجمه و چاپ برسد؟
این پرسش دربارۀ ادبیات لار هم صادق است. البته من و ما پاسخ این سؤال را می دانیم و این را هم می دانیم که دربارۀ زبان و ادبیات لار، از طرف مؤلفان و شاعران مان، کار بسیار جدی که اهمیت ملی داشته باشد انجام نگرفته، من فکر می کنم باید برای این پرسش پاسخ عملی تهیه کرد! مرزهای لارستان اگر محدود به کیلومترهای نوشته شده برروی تابلوی جاده هاست، و اگر این خاک بازی خوردۀ مقوله های ایالتی است، اما زبان، ادبیات و هنرش مرز نمی شناسد، از سرحدات سیاسی خاک هم می شود گذشت آقایان! لطفاً به پایتخت که رسیدید ادبیات ما را هم با خودتان ببرید.
- - , .
لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : دانلودی lari بازدید : 198 تاريخ : پنجشنبه 29 بهمن 1394 ساعت: 0:09