بخش دوم گفت و گوي «سيدمنصور كشفي» با ميلاد لارستان/ از آوردن آب و گاز تا تاسيس دانشگاه و تصويب منطقه محروم

ساخت وبلاگ
انتشار در۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۳:۵۴ ق.ظ سرویس:عناوین اصلی 15 دیدگاه 416 بازدید

picبخش دوم گفت و گوي «سيدمنصور كشفي» با ميلاد لارستان/ از آوردن آب و گاز تا تاسيس دانشگاه و تصويب منطقه محروم  

آفتاب لارستان: بخش اول گفت و گوي تفصيلي «سيد منصور كشفي» نماينده مردم منطقه لارستان در مجلس ششم شوراي اسلامي درباره مبحث «راه» را در همين سايت و به نقل از نشريه «ميلاد لارستان» خوانديد (اينجا). بخش دوم اين گفت و گوي سه قسمتي را در اين پست بخوانيد:

***

آب

به موازات کار راه، به دنبال آب نیز رفتم. در ابتدا وقتی به سازمان آب منطقه ای استان فارس که مدیرکل آن جناب آقای مهندس رضازاده بود (که بعداً استاندار فارس شد) مراجعه نمودم. پرسیدم اعتبار آب منطقه لارستان چقدر است؟ مهندس رضازاده گفتند ۴۵۰ میلیون تومان؛ اما من این پول را برای آب­رسانی شهرستان خرامه خرج کرده­ام. من هم عصبانی شدم؛ گفتم شما حق ندارید اعتبارات یک شهرستان را در جای دیگر خرج کنید و من شکایت می­کنم. پاسخ دادند که آب رسانی به لارستان ۴۰ میلیارد تومان هزینه دارد و همین مبلغ نیز برای ساختن سد سلمان فارسی باید هزینه نمود؛ یعنی در مجموع آب رسانی به لارستان، ۸۰ میلیارد تومان هزینه در پی داشت. شما این مبلغ را فراهم کنید من ۴۵۰ میلیون تومان را حتی اگر شده از جیب خودم، پرداخت می­کنم. این بود که تصمیم گرفتم خدمت ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی بروم و موضوع را مطرح نمایم. به مجلس رفتم و از آنجا که با اکثریت نمایندگان مجلس، از هر جناحی، رفاقت پیدا کرده بودم، نامه­ای تهیه نموده و از ۱۴۷ نماینده مجلس امضا گرفتم و به امضای نایب رئیس مجلس رساندم.

به اتفاق آقای انصاری لاری که در آن زمان رئیس ثبت احوال کشور بود، به نزد آقای خاتمی رفتم؛ ضمن اینکه نامه­ای را به ایشان نشان دادم که مردم لارستان در ۵۰ سال قبل، از دوره­ی مرحوم دکتر مصدق تقاضای آب کرده بودند و متأسفانه نتیجه­ای نگرفته بودند. پس از ملاحظه نامه­ها آقای رئیس جمهور به من قول دادند که ظرف یک هفته دستور مساعد خواهند داد و نامه­ها را که در پوشه­ای گذاشته بودم، با خودشان بردند. پس از یک هفته، در ذیل نامه من و ۱۴۷ نماینده مجلس به آقای دکتر عارف که در آن زمان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود، چنین نوشتند: «الحق که مسئله آب رسانی به لارستان از اولیت جدی برخوردار است. علاقمندم در حد امکانات ترتیب تسریع در این کار داده شود».

1پس از آن جلساتی با وزیر نیرو داشتم به طوری که در همان سال بودجه ۴۵۰ میلیون تومانی ما به ۱۲ میلیارد تومان رسید و سال­های بعد هم به همین منوال ادامه داشت؛ و چون نمی­توانستیم منتظر احداث سد سلمان فارسی شویم، پس از پیگیری­های زیاد و مکرر، در ۱۲ کیلومتری سد سلمان در منطقه افزر قیر، ده حلقه چاه فلمن حفر کردیم؛ که خوشبختانه همه آن ها به آب رسید.

لوله کشی را از همان جا آغاز کردیم و همزمان از شهر لار نیز لوله­ کشی آغاز شد. شبکه آب رسانی مسیر ۱۹۵کیلومتری که یکی از پرهزینه­ترین پروژه­های آب رسانی کشور بود، با حضور وزیر نیرو، جناب آقای مهندس بیطرف، در دشت سیف آباد آغاز گردید. به طوری که در فروردین ۱۳۸۲ شبکه آب رسانی به خنج رسید که در میان شور و شوق مردم خنج با حضور وزیر نیرو و استاندار وقت، آقای انصاری لاری، افتتاح کردیم.

تا پایان دوره نمایندگی من آب رسانی تا نزدیکی­های گراش به اتمام رسیده بود و از این بابت خوشحال بودم که این پروژه نیز سرانجامی نزدیک دارد. اما شاید تا آن زمان نمی­توانستیم برای آب رسانی به شهر لار صبر کنیم. این بود که طرح استفاده از دستگاه آب شیرین کن را مطرح کردیم؛ که این هم برای خود داستانی دارد:

5یکی از تجار محترم لاری ساکن امارات متحده عربی برایم پیغامی فرستاد: «در صورتی که مشکل آب لار با صرف هزینه­ای حدود دویست میلیون تومان قابل حل باشد، من این هزینه را تقبل خواهم نمود.» شرط دیگر ایشان این بود که با این پول چاهی حفر شود که دوام و کیفیت آب آن را تضمین نماییم؛ که چنین چیزی عملی نبود. در آن زمان در شهر قم دستگاه آب شیرین کن بزرگی توسط بخش خصوصی خریداری شده بود. از دو نفر از دوستان که متخصص این امر بودند (آقایان دکتر شاه قاسمی که مدیر پروژه آب رسانی به لارستان بود و مهندس شادمهر) تقاضا کردم که به قم رفته و آن دستگاه را از نزدیک دیده و بررسی نمایند. که پس از عزیمت از قم و موافقت با خرید دستگاه که حدود ۲۰۰ میلیون تومان قیمت داشت، با آن خیّر محترم تماس گرفته و ایشان را به خرید آن دستگاه متقاعد نمودم. مقرر شد که یکی از شرکت­ها که در مناقصه برنده شده بود، این دستگاه را از کشور فرانسه وارد کنند؛ اما پس از گذشت چند ماه وقتی که دستگاه آب شیرین کن توسط شرکت مذکور وارد ایران شد، شرکت از من مطالبه ی وجه آن دستگاه را نمود و من نیز با آن تاجر محترم تماس گرفتم. اما به دلایلی که از ذکر آن معذورم، ایشان از پرداخت وجه خودداری نمودند!! و شرکت مرا مسئول پرداخت می­دانست.

پرداخت این وجه مدتی فکر و ذهنم را به خود مشغول کرده بود تا اینکه از آقای انصاری لاری که استاندار فارس بود، کمک گرفتم. هزینه ی دستگاه، از محل اعتبارات استانداری و اداره کل آب و فاضلاب پرداخت گردید و دستگاه زیر نظر اداره آبفا قرار گرفت. از این بابت نیز خوشحال شدم که مردم از آب شرب مطلوب و بهداشتی استفاده نمودند. البته پروژه های دیگر آب رسانی به روستاها و دهستان ها نیز انجام شد که بازهم از اطاله کلام خودداری می کنم.

گاز

شاید مسئله گازرسانی قدری سخت تر و پیچیده­تر بود؛ زیرا لارستان، یک منطقه گرمسیر تلقی می­شد و در شرایطی نبود که در اولویت گازرسانی قرار گیرد. مدت­ها با وزیر نفت مذاکره می­کردم و او را به مجلس احضار می­نمودم.

در آخرین بار مقرر شد در جلسه­ 2ی مشترکی با حضور نایب رئیس مجلس (آقای بهزاد نبوی)، وزیر نفت (آقای زنگنه) و من به عنوان نماینده لارستان موضوع مطرح و ارزیابی شود. یادم هست در آن جلسه وزیر از من پرسید که سؤالی می­پرسم وجداناً جواب بدهید: «اگر لارستان نیاز به گازرسانی داشته باشد و شهرستان خلخال که یک منطقه کاملاً سردسیر است نیز به گاز نیاز داشته باشد، از نظر وجدانی اولویت با کدام شهرستان است؟» مکث کوتاهی کردم و در پاسخ گفتم من کاری به خلخال ندارم ان شاا… به آن جا هم گاز بدهید اما اگر شهرستان جهرم که از نظر آب و هوای آن شبیه لارستان است گاز داشته باشد با کدام منطق به لارستان گاز نمی­دهید؟ آقای نبوی لبخندی زد و به وزیر گفت جوابش را بدهید! ایشان پذیرفتند که در شش شهر لار، گراش، اوز، خنج، بیرم و جویم گازرسانی شود. به یاد دارم که در صحن علنی مجلس برای گازرسانی به ۳۶ شهر، رأی گیری صورت گرفت؛ که شش شهر آن مربوط به لارستان بود. البته در این زمینه پیگیری ها و تلاش های فراوانی صورت گرفت که از اطاله کلام خودداری می­کنم.

باید این نکته را نیز یادآور شوم؛ مسیر گازرسانی، که از بندرعسلویه به سمت بندر کنگان بود، پس از مذاکرات و توجیهات فراوان با یک لوله ۶۰ اینچی به سمت خنج تغییر مسیر پیدا کرد. تا ما بتوانیم از این لوله، گازرسانی به شهرهای فوق الذکر را توسط یک لوله ۱۶ اینچی انجام دهیم. علت این بود که امکان گازکشی از مسیر جهرم وجود نداشت. زیرا گازی که به جهرم آمده بود، از یک لوله ۸ اینچی بود و توان و قدرت گازرسانی به لارستان را نداشت.

در لایحه بودجه سال ۱۳۸۲، موضوع گازرسانی به این شش شهر به تصویب نمایندگان رسید و پیمان کاران شروع به گازرسانی نمودند و مقرر گردید تا پایان سال ۱۳۸۴ گاز رسانی به اتمام برسد؛ که البته مدت نمایندگی من زودتر به اتمام رسید؛ اما چون این پروژه در طرح ملی قرار گرفت، دو سال بعد به اتمام رسید و من باز هم شادمانم که مردم منطقه از نعمت گاز برخوردارند.

در مدت نمایندگی کارهای دیگری را نیز انجام دادم. از جمله اینکه پس از بازدید وزیر راه، آقای مهندس خرم، از ایشان خواستم که مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان جهت احداث بزرگراهی به نام مرحوم دکتر دادمان که علاقه زیادی به اتمام جاده لارستان داشت، تخصیص دهد که با پیگیری­های مستمری که به همراه فرماندار وقت، جناب آقای مهندس طاهری فرد داشتیم خوشبختانه به نتیجه رسید و بزرگراه دکتر دادمان از پلیس راه لار- گراش تا شهر لار احداث گردید.

با این کار هم یادی از وزیر فقید راه به عمل آمد و هم بزرگراه ساخته شد؛ و شاید این بزرگراه تنها اثری در تمام ایران باشد که به نام این وزیر توانمند فقید نامگذاری شده است. جا داشت خانواده ایشان در مراسم افتتاح بزرگراه شرکت می­کردند که متأسفانه نشد.

تصويب نام «لارستان» بجاي «لار»

4نکتۀ دیگر اینکه من متوجه شدم که به تدریج تاریخ لارستان بزرگ به بوته فراموشی می­رود و امروز دیگر در هیچ سندی، از لارستان نام نمی­برند و به جای آن از عنوان شهرستان لار استفاده می­کنند. در این مورد سوابق تاریخی و طرح توجیهی لارستان بزرگ را به هیئت دولت ارسال نمودم و پس از مذاکرات متعدد و توجیه این مطلب که لارستان چقدر قدمت تاریخی دارد، سرانجام پس از گذشت شش ماه، عنوان شهرستان لار، به لارستان تغییر یافت. و به کلیه ی وزارتخانه­ها و ارگان­ها به طور رسمی ابلاغ شد و از آن به بعد در مکاتبات رسمی، «لارستان» به جای لار نشست. هدفی دیگر از عنوان لارستان این بود که می­خواستم رد یا اثری را برای تقسیمات کشوری و استان شدن برجای بگذارم تا آیندگان آن را دنبال کنند.

تصويب اطلاق منطقه محروم به لارستان

موضوع دیگر طرح عنوان منطقه محروم برای لارستان بود که مسلماً برای کارمندان عزیز و زحمتکش منطقه مهم بود و مبلغی برای محرومیت منطقه به حقوق آن­ها اضافه می­شد که این موضوع نیز با توضیحات فراوان، سرانجام به تصویب رسید.

تاسيس دانشگاه علمي كاربردي

گسترش فرهنگی و دانشگاهی و تأسیس دانشگاه علمی- کاربردی موضوع دیگری بود که پیگیری نمودم. البته باید متذکر شوم که به علت سیاست انقباضی بسیار شدیدی که دولت در آن زمان در زمینه گسترش دانشگاه­ها داشت. در این زمینه دست من بسته بود و تلاشم ثمر زیادی نداشت؛ اما همین قدر بگویم که در آن دوران شاید لارستان تنها شهرستان یا یکی از معدود شهرستان­هایی بود که توانست یک مؤسسه دانشگاهی را تأسیس نماید. البته برای راه اندازی آن نیاز به تهیه پول و امکانات بود که برای تهیه و تدارک آن تلاش زیادی نمودم.

اخذ اعتبارات ويژه درماني

یکی از نکاتی که باید متذکر شوم؛ از آن جا که من نایب رئیس اول کمیسیون بهداشت و درمان بودم، توانستم در اولویت برای بیمارستان امام رضا(ع) لار اعتبار بگیرم. یک بار در هیئت دولت تصویب شد که فکر می­کنم در آن زمان حدود ۲۰۰ میلیون تومان بود، و یکبار نیز مستقیماً از وزرات بهداشت دریافت نمودم.

به یاد دارم وقتی که برای بازدید از بیمارستان به آنجا رفتم، آقای موغلی مدیر وقت بیمارستان عنوان نمودند که مبلغ ۳۰ میلیون تومان برای اضافه کار پرسنل کسری بودجه داریم. فوراً از همانجا با معاون پشتیبانی وزیر آقای دکتر قائم پناه تماس گرفتم و به علت اینکه نایب رئیس اول کمسیون بهداشت مجلس بودم، موافقت ایشان را گرفته و مبلغ فوق را برای بیمارستان لار ارسال نمودند.

من در دوران مجلس، علاوه بر نایب رئیس اول کمیسیون بهداشت و درمان، نایب رئیس اول کمیسیون رفاه اجتماعی نیز بودم که برای تأسیس وزارت رفاه ایجاد شده بود و در نهایت به تأسیس وزارت رفاه انجامید. همچنین، عضو کمیسیون تلفیق برنامه چهارم توسعه نیز بودم که کارشناس بازبینی و بررسی برنامه چهارم توسعه بود که از دولت به مجلس ابلاغ شده بود.

حضور رئيس جمهور، وزرا و مديران ارشد دولتي در لارستان

همچنین به نمایندگی از مجلس شورای اسلامی در هیئت نظارت بر انتخابات نظام پزشکی، حضور داشتم.

در دوره ی نمایندگی چندین نفر از مقامات مملکتی را به لار دعوت نمودم که علاوه بر ریاست محترم جمهوری وقت (آقای خاتمی)، می­توان به وزرای کشور، نیرو، بهداشت ودرمان، علوم و تحقیقات و فناوری، راه و ترابری، پست و تلگراف و تلفن، رئیس جمعیت هلال احمر، رئیس گمرک کشور و برخی از معاونین وزرا اشاره نمود که هر یک به نوبه خود برای لارستان، خدماتی را انجام دادند؛ از مسئله­ی گسترش فرودگاه و صدا و سیما، به همراه تأسیسات آن گرفته تا فیبر نوری و سیستم BTS و تأسیس گمرک تجاری در لارستان تا ایجاد بخش های جدیدی مانند بنارویه و عمادده در شهرستان لارستان.

4برای مرمّت آثار باستانی منطقه لارستان نیز، بیش از دویست میلیون تومان جذب اعتبار نمودم. همچنین تقاضای ساخت مجتمع فرهنگی جانبازان. بگذارید در اینجا نیز موضوعی را نقل کنم؛ روزی به دیدن جناب آقای فروزنده، رئیس وقت بنیاد جانبازان، رفتم. نشستم برایش اشعاری خواندم. از تاریخ لارستان نقل کردم؛ و سپس به ایشان گفتم: «در منطقه لارستان تعداد قابل توجهی از جانبازان پنجاه تا هفتاد درصد داریم که نیازمند توجه بیشتر هستند. من هم سیّد هستم و بابت خمس هم که شده، تعدادی سکّه بدهید تا برای آن ها ببرم». ایشان هم خندید و گفت: «چند سکّه می خواهی؟!» حالا تعدادش یادم نیست؛ گمان کنم گفتم پنجاه سکّه یا بیشتر، نمی دانم. ایشان هم سکّه ها را شمردند و در کیسه ای ریخته و به من تحویل دادند. زمانی که به لار آمدم، به اتفاق آقای شیردم، رئیس وقت بنیاد جانبازان لارستان، به منزل جانبازان عزیزی که درصد جانبازی بالایی داشتند، رفتیم و سکّه ها را تحویل دادیم. این موضوع از طریق جانبازان سایر شهرستان ها به گوش نمایندگان آن ها رسید. یکایک نمایندگان به آقای فروزنده مراجعه کرده و درخواست سکه نمودند؛ اما ایشان پاسخ دادند: «سکّه ای وجود ندارد! من از ایشان خوشم آمد و تعدادی سکه برای منطقه محروم لارستان تقدیم کردم».

حضورم در کمیسیون بهداشت و درمان، به عنوان نایب رئیس اول کمیسیون، باعث شد که در آن زمان حداقل قریب به پنج میلیارد ریال اعتبار را برای بخش­های مختلف بهداشتی- درمانی اخذ نمایم. یکی از مواردی که در کمیسیون مطرح نموده و به تصویب رساندیم، مجوز تأسیس بیمارستان ۲۵ تختی برای بخش جویم بود که تنها برای نُه شهر در تمام ایران این مصوبه انجام شد که یکی از آنها بخش جویم بود اما متأسفانه بعد از من، این پروژه مهم اجرایی نشد و کسی هم پیگیری نکرد.

پیگیری­ درخواست­های مردم نیز وقت زیادی را از من می­گرفت. اما وقتی گره از کار فردی باز می­شد برای من آرامش بخش بود. تا آنجا که می توانستم برای امور ورزشی و فرهنگی و آموزشی، اعتباراتی را ارسال می­کردم.

بگذارید تا موضوعی را برایتان نقل کنم. روزی وقتی که وارد لار شدم از چند مدرسه در شهر لار و اطراف بازدید به عمل آوردم. اما هیچ بودجه­ای برای این مدارس نداشتم. صبر کردم تا روزی که وزیر آموزش و پرورش به مجلس آمد. نامه­ای به ایشان دادم و تقاضای ده میلیون تومان پول جهت ده مدرسه­ای که بازدید کرده بودم نمودم. آقای وزیر پاسخ دادند که من فعلاً چنین پولی در دستم نیست. من هم گفتم اگر دستور پرداخت ندهید، همین الان در صحن علنی مجلس، شعری را علیه آموزش و پرورش می­خوانم! ایشان گفتند: مثلاً چه می­گویی؟! من هم این شعر سید مصطفی کشفی را خواندم:

سوزن نبود كه پارگي بخيه كند/ يا عضو پر از بهانه را اخته كند

در خير و صلاح مملكت مي گويند/ آموزش و پرورش درش تخته كند!

ایشان لبخندی زد و در ذیل نامه من دستور پرداخت را داد. البته مبلغ اندکی هم از رئیس مجلس، جناب آقای کروبی گرفتم. در دوران نمایندگی چندین مرتبه به معاونت مناطق محروم ریاست جمهوری، آقای بشارتی مراجعه نموده و از ایشان اعتباراتی برای روستاها و بخش ها دریافت می کردم.

ارتباط نزدیک با روستاها و بخش­ها و اعتقاد به یکپارچگی لارستان، باعث همبستگی بسیار خوبی در منطقه شده بود. ضمن اینکه در حد مقدور از کمک­های مردمی برای عمران و آبادانی منطقه استفاده می­شد که نمونه­اش احداث مجتمع فرهنگی ورزشی عطایی در شهر لار بود. ایشان که از خویشاوندان بنده می­باشند، با تشویق و پیگیری­های زیاد متقاعد شدند که مجتمع فرهنگی ورزشی و استخر را در محل پارک شهر جدید احداث نمایند. اما اعتقاد راسخ بنده این بود که باید به نحو احسن از اعتبارات ملی بهره­مند شویم. در این زمینه می­توانم ادعا کنم که در آن زمان توانستیم بیشترین اعتبارات عمرانی را در همه زمینه­ها به خود اختصاص دهیم.

ادامه دارد…


- - , .

لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی lari بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت: 20:41