توصيف «دكتر نسيم» در گفت و گو با «جعفر اسفنديار»

ساخت وبلاگ
انتشار در۲۶ دی ۱۳۹۴ ساعت ۲:۱۴ ق.ظ سرویس:برگزیده ها بدون دیدگاه 7 بازدید

dr.nasim_توصيف «دكتر نسيم» در گفت و گو با «جعفر اسفنديار»

منیره جهانبین/ صحبت: گوشم شنید قصه ی ایمان و مست شد… یاد و خاطره هایی که همواره بر تارک ذهن می درخشد، نامهای آشنایی که گویی عجین شده برلوح یاد مردمان یک دیار، خلوص و صمیمیت وصف نشدنی که در قالب آدمی پدیدار گشته و بعد از گذشت سالها هنوز در پستوی ذهن«کل جعفر» دست نخورده باقی مانده.

«دکتر هرمز دیار نسیم» مردی از جنس بلور، که سالها قبل به مردمان لارستان خدمت کرده و اینک بعد از گذشت سالها نام نیکش هنوز برجان اهالی این دیار نشسته. چند وقت پيش دوست خوبم سركار خانم علويه مطلب زيبايي درباره دكتر نسيم نوشته بودند(اينجا).

همين وصف سیرت و اخلاق نیکوی «دکتر نسیم» ما را بر آن می دارد که بیشتر در موردش بدانیم. پزشکی که خاطراتش همانند خودش زنده و پابرجا سینه به سینه و زبان به زبان می چرخد و جاودانه شده و این امر میسر نمی شود جز با گفتگو با اشخاصی که روز گاری را با «دکتر نسیم» سپری کرده اند.

«کربلایی جعفر اسدیار» پیر فرزانه ای که هفتاد و چند سال از عمرش سپری شده با چشمانی مملو از گرمی و مهر رو به رویم نشسته، سرد و گرم روزگار را پشت سر گذاشته و حال با کوله باری از تجربه و خاطره، مصاحب خوش گپ و نقل ما شده است. لب به سخن می گشاید، آرام و با طمانینه از روزگار جوانی می گوید:

«در محله ی پیرغیب خوار و بار فروشی داشتم و پدرم، حاج محمد باقر اسدیار در بازار بود. زلزله سال ۳۹ را به خاطر دارم بعد از آن راهی دیار غربت شدم و مدتی در کویت بودم سال ۴۰ که دوباره زلزله شد به لار برگشتم و بعد از ازدواج در شهرجدید ساکن شدم و مغازه خوار و بار فروشی را، راه اندازی کردم. اواخر سال ۴۱بود که «دکتر نسیم» به لار آمد، جوانی قد بلند و خوش چهره، وصد البته باسیرتی زیباتر، دکتر در در مانگاه کار می کرد و به یاد دارم که «اسد و محمد درمانگاه»، به همراه «اسد ریاحی» و «آقای جراح» در کنار دکتر بودند.

wee

ولی «دکتر نسیم» که خدا یارش باد، انسان نازنینی بود که مثلش را کمتر دیدم، آن زمان سه دکتر در لارستان بودند: «دکتر حق شناس»، «دکتر نسیم» و«دکتر قره باغی» که دکتر ارتش بود و انصافا به لار خدمت کردند.»

«کل جعفر» با همان شیوایی ادامه می دهد، از حسن رفتار دکتر با مراجعه کنندگان، مریضهایی که با امید به مطب دکتر می آمدند و دکتر حتی در نیمه های شب هم آنها را می پذیرفت. نسخه های مجانی می نوشت و اگر احساس می کرد شخصی توانایی مالی ندارد تکه کاغذی را علامت می زد تا به من مراجعه کنند و مایحتاجشان را تهیه نمایند و این راه و روش دکتر هر انسانی را شیفته می کرد.

«دکتر نسیم» انسان وارسته ای بود که تمام مراجعه کنندگانش را به یک دید نگاه می کرد. مریضهایی که از خور نزد دکتر می آمدند و بعد از معاینه و گرفتن دارو دکتر خودش آنها را به منزل می رساند و این است راز ماندگاری یک انسان.

«کل جعفر» از عطوفت و مهر دکتر قصه ها و خاطره ها در ذهن دارد که هرکدام دنیایی از لطف و احسان یک انسان را تداعی می کند، از سرکشی های شبانه دکتر به محله های فقیر نشین، عمل لوزه، سرکشی و مراقبت از پسر حاج زینل، مداوای کارگر «حاج محمد باقر باقری» تا مداوای یک مریض بدحال از اهالی خورکه همه می گفتند: «دکتر نسیم مرده زنده کرده»، و به یاد دارم به همین مناسبت تنی چند از اهالی خور و لار ازجمله «آقای درتاج» و«حاج خلیل عطایی» به رسم تشکر به نزد ایشان آمده بودند.

گویی وصف خوبیهای «دکتر نسیم» تمامی ندارد. «کربلایی جعفر» به خود می بالد که مصاحبی این چنین با سخاوت داشته. دکتر جوانی که درد این مردم را می فهمیده و از نیازشان با اطلاع بوده و راضی نبوده که کوچکترین سختی را متحمل شوند لذا به کل جعفر می گوید مقداری شربت سینه تهیه کند در مغازه اش بگذارد تا مراجعین به سهولت تهیه کنند و البته هزینه را خود دکتر متقبل می شده.

به راستی بعضی انسانها گنجینه های ارزشمندی هستند که بعد از گذشت سالیان برقدر و قیمتشان افزوده می شود. دکتر نسیم، نه تنها به مردم که به روحانیون لارستان «حضرت آیت الله آیت اللهی» و «آیت الله موسوی لاری» هم ارادت خاصی داشته و دارد، در مراسم فوت این بزرگواران شرکت کرده تا بار دیگر اثبات کند میزان ارادتش را به اهالی این دیار.

«کل جعفر» سر ذوق آمده، چشمانش درخشش خاصی دارد گویی از شمردن محاسن دکتر خسته نمی شود، با هیجان خاصی می گوید:«دکتر به زبان لاری مسلط بود و زمانی که به درمانگاه می رفتم با گرمی خاصی صدا می زد: «کل جعفر، که تارده؟؟…»

عاجز مانده ام از نوشتن، کلمات نمی تواند قدرشناس خدمات این انسان وارسته باشند، احساس گرمی که از شنیدن اوصاف یک انسان در من بوجود آمده قابل وصف نیست، مدام با خودم زمزمه می کنم «به در آی تا ببینی طیران آدمیت»…. عطش دانستن در مورد «دکتر نسیم» من را تا آن جا پیش می برد که شماره تماس دکتر را از کل جعفر می گیرم تا ادامه این گزارش را از زبان دکتر نقل کنیم.

ادامه دارد…


- - , .

لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دانلودی lari بازدید : 713 تاريخ : شنبه 26 دی 1394 ساعت: 5:43