اصولگرايي، اصلاح طلبي و دوگانه سنت، مدرنيسم

ساخت وبلاگ
انتشار در۲۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱:۳۱ ق.ظ سرویس:یادداشت بدون دیدگاه 7 بازدید

اصولگرايي، اصلاح طلبي و دوگانه سنت، مدرنيسم

Nabaee-Nimaنيما نبئي*: اساسا ذهن سنتی، اسطوره ساز است. این تفکر، همواره در پی یافتن یک اسطوره ی همسو به منظور تکثیر و بقای اندیشه های خود بوده و چنانچه چنین امکانی نیابد، رأسا به خلق آن خواهد پرداخت. اسطوره های ذهن سنتی، می توانند برآمده از یک جنبش ملی (مانند شارل دوگل) یا زاییده ی یک ایدئولوژی سیاسی (مانند ارنستو چگوارا) و یا حتی حاصل اجماع این دو دیدگاه با یک مکتب اعتقادی باشند که اغلب، قادر به سازماندهی توده های اجتماع و آغاز حرکت های عظیم و سرنوشت سازی بوده اند. اما آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ نقدناپذیر بودن اسطوره هاست که به نوعی سبب گردیده، موفقیت جریان های سنت گرا را تضمین نماید.

به بیان دیگر، نقد اسطوره های یک جریان فکری سنت گرا به مثابه عدول از خطوط قرمز آن جریان تلقی می شود و همین امر، موجب تثبیت و تقویت حاشیه های امنیت ایشان می گردد. از سوی دیگر، دست تئوریسین های سنت گرا همواره در فرافکنی باز است و آنجا که در تقابل با استدلال و دیالکتیک قرار می گیرد، مجال «آسمان به ریسمان بافتن»  می یابد. در واقع اسطوره، اصول بی چون و چرای یک ذهن آرمان گرا و سنتی است که عبور از آن، غیر ممکن و اشتباهی، نابخشودنی است.

البته هرگز نباید نقش راهبردی چهره ها را در هدایت جریان های اجتماعی و مدنی، نادیده پنداشت اما این نقش آفرینی تا آنجا مفید است که قابل نقد و اصلاح باشد و این دقیقا در تقابل و تضاد با دیدگاه سنتی است که از آن به عنوان « مدرنیته» یاد می شود.

منطق حاکم بر مدرنیسم، همواره در تقابل با تعصب های فکری سنت قرار دارد. از سوی دیگر، دیدگاه های متعصبانه گرچه در طرح و تاختن به رقبا بی پروا ترند اما از بخت ناچیزی در میان اصحاب اندیشه بهره می جویند.

جامعه ی امروز ایران، مصداق بارز همین الگو به شمار می رود. «اصول گرایی»  و  «اصلاح طلبی» در حقیقت، نمادهای «سنت»  و « مدرنیسم»  را در این جامعه تشکیل می دهند. گرچه جریان اصلاح طلبی دهه ی ۷۰ را نمی توان در این گروه بندی جای داد و بهتر است از آن به عنوان «پست مدرنیسم» پس از انقلاب اسلامی ۵۷ یاد کرد. مدرنیته ای که در یک برهه، قصد عبور از خود را داشت و در نهایت، به انحطاط و سقوط خود منجر شد.

در الگوی اصلاح طلبي، سید محمد خاتمی که می توان او را به بنیان گذار اصلاحات مدنی ایران تشبیه کرد، هرگز در نقش یک اسطوره ظاهر نشده و همواره، مورد نقد موافقان و مخالفان خود بوده است. همچنین، مبانی فکری اصلاح طلبی که او خود، پرچم دار آن است، پیوسته از سوی علاقمندان این تفکر مورد بازنگری و اصلاح قرار داشته است. در این اثنا انشعاب بسیاری از احزاب اصلاح طلب در میان راه از مسیر سید محمد خاتمی، خود گواه این ادعاست لذا او را نمی توان اسطوره نامید و نیز، مبانی فکری اصلاح طلبی در زمره ی اصول اعتقادی غیر قابل نقد جای نمی گیرند. این دقیقا عکس تعریف جریان فکری مقابل، موسوم به  «اصول گرایی»  است. جریانی که هر دو مولفه ی اصول و اسطوره های نقد ناپذیر در آن جاری و بر آن حاکم است.

از سوی دیگر، تندروی و افراط، همواره آفت های مهلک اصلاح طلبان محسوب شده و این تشکل مدنی را آسیب پذیر کرده است. اصلاح طلبان پس از ناکامی های دهه ۸۰ و با تمسک بر ویژگی انعطاف و نقد مبانی فکری یاد شده در تعریف مدرنیته، ضمن تعدیل دیدگاه و ایجاد اعتدال در مواضع خود، اکنون امیدوارانه تر از سال های آغازین به «آینده ای بهتر برای ایران اسلامی» چشم دوخته اند.

*فعال سياسي اصلاح طلب در لارستان


لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : اصولگرای اصلاح طلب,اصولگرا اصلاح طلب,اصولگرايان اصلاح طلب, نویسنده : دانلودی lari بازدید : 219 تاريخ : پنجشنبه 28 مرداد 1395 ساعت: 5:43