«محمدرضا نظری» از ثبت شعرش به نام «مولانا» می گوید/ دوست دارم در شهر خودم دیده شوم

ساخت وبلاگ

سید هادی عبدالرحیم زاده/ انجمن اهل قلم لارستان : «مردم شهر بهوشید؟ هرچه دارید و ندارید بپوشید و برقصید و بخندید که امشب سر هر کوچه خدا هست… روی دیوار دل خود بنویسید خدا هست… نه یکبار و نه ده بار که صد بار، به ایمان و تواضع بنویسید خدا هست… خدا هست و خدا هست و خدا هست» شاید در این روزها کمتر کسی باشد که در هر کوی و برزن و فروشگاه و یا از اتاقک اتومبیلی نوای ترانه های حامد همایون را نشنود؛ خواننده جوان شیرازی که در کمتر از یک سال و تنها با یک آلبوم، فضای موسیقی پاپ کشور را چهار قبضه در اختیار خود گرفته و روز به روز نیز بر محبوبیت این هنرمند افزوده می شود. اما همه می دانیم که برای دستیابی به چنین جایگاهی مجموعه ای از عوامل هنری و فنی باید دست به دست هم دهند. یکی از این عوامل هنری و شاید به نوعی مهمترین آن، همان ترانه است که از زبان شاعر وجود پیدا می کند. «محمد رضا نظری» متولد سال ۱۳۵۶ در شهر لار می باشد. وی سرودن شعر را از شانزده سالگی و از زمانی که دانش آموز رشته ادبیات دبیرستان صحبت لاری بوده آغاز کرده و اکنون بیش از بیست سال است که با تخلص «لادون» که برگرفته از نام کهن لار و کوهی در نزدیکی داراب است، این کار را ادامه می دهد. با این مقدمه، میزبان این هنرمند موفق لارستانی هستیم و صحبت هایش را می شنویم: *** از آغاز کار سخن بگویید. شروع شاعری ام را مدیون معلم ادبیات فارسی خودم جناب آقای فضل الله اخضری هستم. تشویق ایشان و دیگر دبیران دلسوز باعث شد تا این کار را جدی بگیرم که نتیجتاً دو نوبت در سال های ۷۳ و ۷۴ در مسابقات شعر و قصه شهرستان مقام اول را کسب کردم و راهی جشنواره استانی شدم. در آنجا و در دیدار با اساتید فن به داشته هایم افزوده شد و امروزه بعد از بیست سال شاعری بیش از صد غزل سروده ام. آقای نظری مقدمه ای از آن اتفاق خاص را برایمان شرح دهید… شعر «مردم شهر» (مردم شهر بهوشید … هرچه دارید و ندارید بپوشید و برقصید و بخندید که امشب سر هر کوچه خدا هست) را که من سروده ام و به نام خود من در سایت های ادبی ثبت شده بود، در فضای مجازی بنام حضرت مولانا زبان به زبان می گشت. این اتفاق یک شمشیر دو لبه است، از یک طرف احساس غرور کردم که لااقل شعرم با اشعار یکی از چهارستون زبان و ادب پارسی حضرت مولانا مشتبه شده و از طرف دیگر بسیار ناراحت کننده است، چون شاعر سال ها زحمت می کشد تا شاید یک شعر او معروف شود و با همین شعر در سطح کشور مطرح گردد. حال شما تصور کنید تنها برگ برنده را به نام کس دیگری بزنند. به این فکر کنید «بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم» به نام کس دیگری بود آن وقت فریدون مشیری هیچ وقت فریدون مشیری نمی شد. از این اتفاق ناراحت شدید؟ ای کاش در فضای مجازی احساس مسئولیت بیشتری بود. اصلاَ مقایسه کردن شعر من بیشتر از اینکه در حق من ظلم شده باشد مستقیما ظلم در حق حضرت مولانا بوده زیرا که ما خاک پای این بزرگان هم نیستم. اما سخن من این است که حضرت مولانا شعر ثبت نشده ندارد و این در حالی است که من این شعر را به محض سرایش ثبت کردم؛ سایت شعر ناب اکثر کارهای من را ثبت کرده است که تقریباً هزار شاعر کشور شعرهای خود را آن جا ثبت می کنند و تاریخ و ساعت و کد ثبت مشخص است. …و آن اتفاق خاص ؟ این شعر، قبل از آن که بدست حامد همایون برسد تحت عنوان شعر مولانا دست به دست می شد. یک نسخه از این شعر را یکی از دوستان حامد همایون تحت عنوان یک انرژی مثبت از مولانا برای وی ارسال می کند. این شعر به دل حامد می نشیند و ملودی آن را می سازد. وقتی آماده می شود و وارد فاز صدور مجوز می شود متوجه این قضیه می شود که این شعر از مولانا نیست بلکه از کسی است به نام محمد رضا نظری! حال نه آدرسی نه شماره و نه هیچ راه ارتباطی برای یافتن شاعر ندارد. حامد می گفت دو راه داشتیم؛ یکی بی خیال این ترانه شویم و دوم اینکه شاعرش روا پیدا کنیم. بقول حامد بیست نفر را مأمور کردیم تا محمد رضا نظری را پیدا کنند. بالاخره به مدیر سایت شعر ناب پیام می دهند و آدرس و شماره مرا از وی می خواهند. آقای فکری احمدی زاده که مقیم انگلیس است با من تماس می گیرد و پس از توضیح دادن این جریان، شماره مرا در اختیار ایشان می گذارد و شخص حامد همایون بعد از یک ماه تلاش با من تماس می گیرد. من درگیر مشغولیت های خودم بودم و اصلا فکر نمی کردم که با این تماس شکل زندگی من را تغییر دهد و از یک زندگی مشقت بار به مسیری بروم که علاقه من است. شوق و ذوق را در صدای حامد همایون می دیدم که می گفت یک ماه تمام دنبال شما هستم. حامد یک بیت برای من خواند و من کل شعر را حتی آن قسمتی که در ترانه نبود، برای او خواندم. وی از این قضیه که من شاعر این ترانه هستم یا خیر آسوده خاطر شد. به حامد گفتم ساکن شیرازم و او بسیار خوشحال شد که همشهری من است و درخواست حضور در تهران را کرد. مشکلی داشتم و نتوانستم به تهران بروم که ایشان بزرگوارانه خود به شیراز آمد و اولین بار حامد را در فلکه معلم و در منزل پدری ایشان دیدم. بعد ازاولین دیدارتان با این هنرمند محبوب، چه اتفاقاتی رخ داد؟ صدای ایشان را شنیدم و بدون هیچ بهانه ای اجازه دادم تا ترانه ام را بخواند. ناگفته نماند که اوایل سال ۹۵ بود و ترانه «مردم شهر» به عنوان عیدانه بیرون آمد و هر جا می رفتم این ترانه را می شنیدم. این ترانه به گفته خودش سکوی پرش حامد همایون بود و بقول وی: دست نظری خوبه و هر چی میگه میترکونه! پس از این، حامد با من تماس گرفت و خواستار ادامه جدی این همکاری شد. وی گفت که ترانه هایی با مضمون عاشقانه می خواهم. ترانه «چتر خیس» (دستم تو دست یاره … قلبم چه بی قراره، به به چی میشه امشب … بارون اگر بباره یه چتر خیس و دریاکنار و پرسه های عاشقانه … زل میزنم به چشم های مستت … سر روی شونه ات می گذارم بی بهانه) را سرودم. تنها ۱۵ هزار داب اسمش روی این ترانه ساخته و باعث معروفیت حامد همایون شد. در سومین قدم ترانه «دوباره عشق» را سرودم و حامد به احترام من، نام آلبوم خود را برگرفته از نام این ترانه «دوباره عشق» گذاشت. ادامه همکاری تان با حامد همایون و دیگر خواننده های کشور در چه مرحله ای است؟ پس از آن مستقلاً وارد فضای ترانه سرایی شدم و آهسته آهسته خواننده های دیگر به سراغ من آمدند. آقای فریدون آسرایی ترانه مستی «شرابی خوردم از دست عزیز رفته از دستم» که از سروده های من بود را به اجرا درآورد. اکنون از آقایان حجت اشرف زاده وعماد طالب زاده تقاضای کار دارم که البته هنوز کار آماده نیست. ۵ ترانه دیگر را نیز برای حامد همایون سروده ام که در مرحله آهنگ سازی است. آقای نظری ضمن آرزوی موفقیت برای شما سخن آخر خود را برای مخاطبین ما بیان کنید. توقع دارم در شهر خودم دیده شوم و مردم شاعر ترانه هایی را که دوست دارند بشناسند و بدانند که شاعر آن همشهری خودشان است و این یک انگیزه باشد برای شاعران شهرستان که همیشه می توان پیشرفت کرد و بر خود لازم می دانم از شما و انجمن اهل قلم لار و همچنین اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی که این فرصت را برای من مهیا نمودید صمیمانه تشکر کنم.

لارستان...
ما را در سایت لارستان دنبال می کنید

برچسب : «محمدرضا,نظری»,شعرش,«مولانا»,گوید,دوست,دارم,خودم,دیده, نویسنده : دانلودی lari بازدید : 461 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 15:33